به گزارش خبرنگار مهر، توجه دوباره به نهجالبلاغه همزمان با آغاز نهضت اسلامی در اوایل دهه چهل شمسی است و متفکران انقلاب اسلامی به این کتاب شریف و مفاهیم آن توجه ویژه ای داشتند. اهتمام به این کتاب شریف را میتوان در سخنرانیهای حضرت آیت الله خامنهای در کنگره نهجالبلاغه که نخستین بار در بهار ۱۳۶۰ ایراد شد، مشاهده کرد: ما امروز در دنیای اسلام – که درک و دریافت و بینش اسلامی در آن گاهی با فاصلههایی به اندازهی فاصلهی ایمان و کفر از هم دور هستند – با واقعیتی مواجه هستیم. امروز آشکارترین و روشنترین حقایق اسلامی به وسیلهی بعضی از مدعیان اسلام در کشورهای اسلامی نادیده گرفته میشود. امروز همان روزی است که شعارها یکسان است اما جهتگیریها به شدت مغایر یکدیگر است، امروز شرایطی مشابه شرایط دوران حکومت امیرالمؤمنین است، پس روزگار نهجالبلاغه است.
حکمت ۹۶ نهجالبلاغه
وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ؛ ثُمَّ تَلَا “إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا” الْآیَةَ. ثُمَّ قَالَ إِنَّ وَلِیَّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ، وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مَنْ عَصَی اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ.
امام علیه السلام فرمود: نزدیکترین و شایستهترین مردم به پیامبران، آنهایی هستند که از همه به تعلیماتشان آگاهترند (و در سایه این آگاهی به آن جامه عمل میپوشانند) سپس امام علیه السلام این آیه را تلاوت کرد: «شایستهترین و نزدیک ترین مردم به ابراهیم آنها هستند که از او پیروی کردند و نیز این پیامبر و مؤمنان به این پیامبر». به یقین دوست محمد (صلی الله علیه وآله) کسی است که خدا را اطاعت کند، هرچند پیوند نسبیاش دور باشد و دشمن محمد (صلی الله علیه وآله) کسی است که خدا را نافرمانی کند هرچند قرابت او نزدیک باشد.
آیت الله مکارم شیرازی در کتاب پیام امام امیرالمومنین (ع) در خصوص این حکمت از نهجالبلاغه میگوید: «در نظام ارزشی جاهلی عرب رابطههای نسبی و قبیلهای اهمیت فوق العاده داشت که افراد به آن افتخار میکردند. اسلام خط بطلان بر آنها کشید و معیار ارزش وجود انسان را تقوا و پرهیزگاری شمرد: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ) و اطاعت و بندگی خدا را معیار دانست و حتی نزدیک ترین پیوند با پیغمبر خدا (صلی الله علیه وآله) را در صورت پیروی از کفر و ارتکاب عصیان بی اعتبار قلمداد کرد: (یا نُوحُ إنَّهُ لَیْسَ مِنْ أهْلِکَ إنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِح) و در مقابل، افرادی که نه از بنی هاشم بودند، نه از قریش و نه از نژاد عرب، آنها را به سبب ایمان والا و اعمال صالحشان جز اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه وآله) شمرد.
در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) میخوانیم که امیر مؤمنان (علیه السلام) به ابوذر فرمود: «یا أباذَر إنَّ سَلْمانَ بابَ اللهِ فِی الاْرْضِ مَنْ عَرَفَهُ کانَ مُؤمِناً وَ مَنْ أنْکَرَهُ کانَ کافِراً وَ إنَّ سَلْمانَ مِنّا أَهْلُ الْبَیْتِ; ای ابوذر، سلمان دری است از درهای (رحمت) الهی در زمین هر کس او را درست بشناسد مؤمن است و هر کس او را انکار کند کافر است و سلمان از ما اهل بیت است ».(۳) در حالی که افرادی از قریش یا بنی هاشم و یا حتی بعضی از برادران امامان بودند که بر اثر دوری از مکتب اسلام و اهل بیت به کلی طرد شدند و همچون بیگانه ای با آنها رفتار شد. به این ترتیب رابطهها بدون ضابطهها در اسلام بی رنگ یا کم رنگ میشود.»
کتاب تمام نهجالبلاغه
کتاب تمام نهجالبلاغه کتابی به زبان عربی، حاوی سخنان امام علی (ع) به تحقیق حجت الاسلام سید صادق موسوی است. مطالب این کتاب، از نهجالبلاغه بیشتر است. بهگفته نویسنده، این کتاب پس از ۲۰ سال تحقیق، پژوهش و گردآوری و تنظیم نوشته شده است. در کتاب تمام نهجالبلاغه، همه ادعیه و مناجاتهای امام علی (ع) همراه با سند ذکر شده است.
آیت الله جوادی آملی در تبیین این حکمت از نهج البلاغه با اشاره به لزوم بهره مندی از کتاب تمام نهج البلاغه میگوید: «در کتاب شریف تمام نهجالبلاغه صفحه ۵۵۷ و ۵۵۸ و ۵۵۹ این کلمات نورانی هست؛ اینها تقریباً سه چهار صفحه است که سید رضی (رضوان الله تعالی علیه) با چهار خط چهار صفحه را گنجانده است؛ این است که بر ما طلبهها لازم است که در کنار قرآن کریم، یک کتاب شریف تمام نهجالبلاغه را داشته باشیم. سید رضی هزار سال قبل به تنهایی این کار را کرد، مگر چقدر امکانات داشت؟ او یک خطبه نورانی را که سه چهار سطر به دست او رسید همان را نقل کرده است، اما اصل خطبه چیست؟ صدر آن چیست؟ ذیل آن چیست؟ سیاق آن چیست؟ هیچ محققی نمیتواند با نهجالبلاغه فعلی به یک مطلب عمیق علمی برسد، دست او خالی است، چون غالب این خطبهها را که ببینید نه اولش «بسم الله» دارد، نه نتیجهبندی دارد، نه محور آن مشخص است! فقط برای اینکه آدم سخنرانی بکند سه چهار کلمه اول آن خوب است؛ ولی برای یک محقق که به ما گفتند طرزی درس بخوان که وقتی حرم رفتی، تنها آمرزش پدر و مادر خود را نخواهی؛ حالا شفای مریض و مغفرت و اینها سرجایش محفوظ است؛ بتوانی تمام قد در حضور امام رضا بایستی بگویی «مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُم ْ» ما باید بفهمیم که باسواد شدن گناه نیست و این هم که در دست و پای خیلیها ریخته است این را هم نمیگویند سواد، باید به حضور امام رضا که رفتیم آبرو داشته باشیم بگوییم من کسی هستم که شما آنچه تحقیق کردید را تحقیق بکنم.
کتاب تمام نهجالبلاغه کتابی به زبان عربی، حاوی سخنان امام علی (ع) به تحقیق حجت الاسلام سید صادق موسوی است. مطالب این کتاب، از نهجالبلاغه بیشتر است. بهگفته نویسنده، این کتاب پس از ۲۰ سال تحقیق، پژوهش و گردآوری و تنظیم نوشته شده است. در کتاب تمام نهجالبلاغه، همه ادعیه و مناجاتهای امام علی (ع) همراه با سند ذکر شده است
تنها زیارت برای این نیست که عرض ادب کنیم و حوائج خود را بخواهیم. فرمود من یک محقق اسلامی هستم که آمدم «مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ» به ما گفتند اینها را بخوانید این زیارت «جامعه» را برای ما نوشتند. حالا کسی بخواهد جریان حضرت امیر را، جریان دفن فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را، سخنان نورانی حضرت امیر هنگام دفن فاطمه زهرا اینها را بخواند، این در نهجالبلاغه است؟ یا باید آن کتاب شریف تمام نهجالبلاغه که بعضی از بزرگوارها کوشیدند شرق رفتند غرب رفتند کتابخانههای جهان را گشتند به هر حال این کتاب را در اختیار ما قرار دادند؛ آن وقت خود خطبه مشخص است. آن مراسمهای دیگری که وجود مبارک حضرت امیر به اندازه یک صفحه یا بیشتر درباره حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود، آنها یا اصلاً در نهجالبلاغه نیست یا دو سه سطر است. خلاصه به ما اجازه دادند که به جایی برسیم که در حضور امام رضا تمام قد بایستیم بگوییم: «مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ»؛ این مقام خوبی است اینها ما را بال و پر دادند به ما شرف بخشیدند برای ما راه باز کردند گفتند اینها را تحقیق کن بیا تحویل ما بده در حرم ما اینها را بخوان بهترین زیارت برای ما کدام زیارت است؟ جامعترین و کاملترین زیارت «جامعه» است. اینها را بخوان یاد بگیر بعد بیا در حرم ما بگو «مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ»؛ نحلههایی که شما باطل کردید من بحمد الله آن قدرت را دارم باطل کنم، معارفی را که شما تحقیق کردید من بحمد الله قدرت دارم چون شاگرد شما هستم از شما یاد گرفتم این ادّعایی بیجا که نیست این فخر فروشی که نیست این عرض حالت است.
اگر حضرت عبدالعظیم (سلام الله علیه) به بارگاه امام یازدهم حرکت کرد به امام علی النّقی (سلام الله علیه) عرض کرد من عرض ارادت میکنم. ما هم وقتی حرم مشرف شدیم، همین عرض دین را میکنیم میگوئیم ما این هستیم ما این هستیم از وجود مبارک ابراهیم تا آباء شما را قبول داریم سلام عرض میکنیم، مطیع شما هستیم، تابع شما هستیم امر شما را اطاعت میکنیم و دستورهای شما را انجام دادیم حالا محققانه داریم عرض ادب میکنیم؛ این چیز خوبی است اینکه فخرفروشی نیست این عرض ارادت است و شکرگزاری است.
وجود مبارک حضرت امیر هم فرمود: ﴿أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ﴾ را دلیل قرار داد، بعد فرمود برابر همان جمله اول این جملهها را فرمود که ولیّ اهل بیت کیست؛ «إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ» بعد این آیه را تلاوت کرد.
دو تا راه به نحو «مانعة الخلو» دین در اختیار ما گذاشت و بر ما لازم دانست که این راهها را طی کنیم: یکی راه حوزه و دانشگاه و علم حصولی و درس و بحث و مانند آن است که به عنوان «علم الدراسة» معروف است؛ یکی راه شبزندهداری و توسل و ناله و اشک که مهمترین اسلحه ما در نبرد با جهاد درونی همین «سِلَاحُهُ الْبُکَاء» است، این را وسیله قرار داد برای «علم الوراثة» که ما وارثان انبیا باشیم. درباره «علم الدّراسة» راههای مشخص و معمولی دارد که همه ما طی کردیم و طی میکنیم و مانند آن. اما درباره «علم الوراثة» که مهمترین علم است مستحضرید قبلاً هم بحث شد که در ارث دنیایی و ارث مادی تا مورّث نمیرد چیزی به وارث نمیرسد، اما در ارث معنوی و علوم الهی، تا وارث نمیرد چیزی از مورّث به او نمیرسد این «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا» ناظر به این است. انسان تا زنده به هوی و هوس است او ارث نمیبرد ولی وقتی «مُوتُوا قَبْلَ أَنْ تَمُوتُوا» شد او از غفلت از شهوت از غرور و مانند آن پیاده شد او میتواند جز وارثان اهل بیت باشد این تازه طبقه اول که میتواند وارث باشد.
مطلب دوم آن است که در سوره مبارکه «احزاب» هم اولویت ورثه را مشخص کرد هم اولویت مورثان را که چه کسی وارث است و چه کسی مورث. منتها در سوره «احزاب» وارثان دنیایی و مادی را مشخص کرد فرمود: ﴿أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ ﴾ این طبقات ارث طبقه اول مقدماند بر طبقه دوم، طبقه دوم مقدماند بر طبقه سوم و این اولویت هم مستحضرید که اولولیت تعیینی است نه تفضیلی. اولویت تفضیلی به مستحبات برمیگردد؛ مثلاً نماز نافله را هم میشود نشسته خواند هم ایستاده، ولی ایستاده اُولاست.
در جریان ارث این اولویت، اولویت تعیینی است ﴿أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ﴾ یعنی با بودِ طبقه اول اصلاً به طبقه دوم ارث نمیرسد. این بیان نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) که در این بخش نهجالبلاغه آمده است که ﴿إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ﴾ چند مطلب را به همراه دارد یکی اینکه در بین رهبری اولویت به چیست؟ یکی اینکه در بین رهروی و پیروی اولویت به چیست؟ در بین رهبری آنکه معصوم است اُولاست و اولویتش هم به نحو تعیین است نه تفضیل که فرمود: ﴿النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِم ْ﴾در اولویت پیروی و تولّی آن هم به نحو تعیین است آن هم به نحو تعیین است نه به نحو تفضیل، فضیلت استحبابی نیست فرمود: ﴿إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ﴾ اگر کسی بخواهد از خلیل حق که «خلیل من همه بتهای آزری بشکست» ارث ببرد ﴿أَوْلَی النَّاسِ﴾ به اینکه از خلیل حق ارث ببرد مردان محقّق علماً، متحقّق عملاً هستند ﴿إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ﴾ در بخشهای تحقیقات علمی حرف خلیل حق را بفهمد و بگوید، در بخشهای عملی حکم خلیل را بفهمد و عمل کند.
پس اولای در رهبری را سوره «احزاب» مشخص کرد که پیغمبر است و اولاد پیغمبر و ائمه (علیهم السلام)، اولویت در «علم الوراثة» وجود مبارک امیر المؤمنین (سلام الله علیه) مشخص کرد در نهجالبلاغه که فرمود: «إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ ثُمَّ تَلَا [ع ] ﴿إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا ﴾ اگر کسی بخواهد از موسای کلیم ارث ببرد از عیسای مسیح ارث ببرد از آدم صفیّ ارث ببرد الآن سر جایش محفوظ است. یک سلسله ارثهای مادی است که بعد از مدتی با توزیع بین ورثه تمام میشود این ارث مادی است؛ اما ارث معنوی همچنان باقی است هر کس از این به بعد هم بیاید میتواند از خلیفه الهی وجود مبارک آدم (سلام الله علیه) ارث ببرد این بیان کلی وجود مبارک حضرت امیر است که فرمود: «إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِالْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ». پس آن کسی که بحثهای کلیم الهی را ذبیح الهی را مسیح الهی را یعقوب را اسحاق را یوسف (علیهم الصلاة و علیهم السلام) را خوب میفهمد خوب عمل میکند خوب باور دارد در سایه دین رسول خدا، این بهترین وارث نسبت به رهآورد آنهاست، الیوم هم انسان میتواند از ابراهیم خلیل ارث ببرد.»
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0