کد خبر : 71689
تاریخ انتشار : جمعه 23 می 2025 - 9:20
  • نویسنده :
  • -

    برناردو برتولوچی چگونه دست ایناریتو را گرفت؟

    برناردو برتولوچی چگونه دست ایناریتو را گرفت؟

    آلخاندرو گونزالس ایناریتو درباره اینکه چگونه «عشق سگی» ۲۵ سال پیش با صدای بلند در کن طنین انداخت، صحبت کرد و از فیلم جدیدش با بازی تام کروز گفت.

    به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ددلاین، الخاندرو گونزالس ایناریتو که به تازگی فیلمبرداری فیلم بدون عنوانش با بازی تام کروز را در لندن به پایان رسانده، در بیست و پنجمین سالگرد فیلمش «عشق سگی» که او را به دنیا معرفی کرد، در جشنواره فیلم کن حضور دارد.

    «عشق سگی» فیلمی خشن و جسورانه بود که ۳ داستان جداگانه را تصویر می کرد، داستان یک برپا کننده مبارزات خشونت بار سگ‌ها، یک سوپرمدل و یک آدمکش رها شده که هر یک جداگانه در تلاش برای یافتن عشق و کشف زندگی‌شان هستند که بر اثر تصادفی ویرانگر در مکزیکوسیتی دگرگون شده است. این فیلم، یکی از فیلم‌هایی است که سینمای مکزیک را در سطح جهانی مطرح کرد.

    گونزالس ایناریتو سه‌شنبه در مصاحبه‌ای با ددلاین گفت: وقتی فیلم «عشق سگی» را می‌ساختم، یک میلیون فوت سلولوئید فیلمبرداری کردم. وقتی فیلمم را تدوین کردم، ۲ ساعت و ۴۵ دقیقه بود که شامل ۱۶۵۰۰ فوت می‌شد. ۹۸۵ هزار فوت باقی مانده بود.

    این فیلم اکنون به افتخار این کارگردان که ۴ جایزه اسکار برده در دانشگاه ملی مکزیک نگهداری می‌شود. به مناسبت ۲۵ سالگی ساخته شدن فیلم نیز قرار است در میلان ( از ۱۸ سپتامبر تا ۲۶ فوریه ۲۰۲۶) و در مکزیکوسیتی ( از ۵ اکتبر – ۳ ژانویه ۲۰۲۶) برنامه ویژه ای برگزار شود. لس‌آنجلس هم برنامه هایی تدارک دیده و کتابی درباره چگونه ساخته شدن فیلم «عشق سگی» هم در دست انتشار است.

    گونزالس ایناریتو قرار است به زودی برای تدوین فیلم جدیدش با بازی تام کروز که فعلا به صورت موقتی عنوانش «جودی» است، به لندن بازگردد.

    در این مصاحبه او درباره این فیلم از کمپانی برادران وارنر که قرار است ۲ اکتبر ۲۰۲۶ اکران شود و همچنین فیلم «عشق سگی» که نامزدی اسکار بهترین فیلم بین‌المللی را برای او به ارمغان آورد، صحبت کرده است.

    * ما را به «عشق سگی» که ۲۵ سال پیش، همینجا در بخش هفته منتقدان کن پخش شد، برگردانید. حضور شما در اینجا چگونه بود؟ همان موقع همتایان شما در هالیوود در حال پیشرفت بودند:؛ گی‌یرمو دل تورو در سال ۱۹۹۷ فیلم «تقلید» را ساخته بود و آلفونسو کوارون در سال ۱۹۹۵ فیلم «شاهزاده خانم کوچک» و در سال ۱۹۹۸ فیلم «آرزوهای بزرگ» را ساخت.

    آن زمان فقط ۷ فیلم در سال در مکزیک تولید می‌شد. در طول ۳۰ سال، هیچ‌کس فیلمی در جشنواره فیلم کن نداشت، به جز یک بار آرتورو ریپستین. اصلا ما در سینمای بین‌المللی نامرئی بودیم. هیچ بازار ملی برای سینمای مکزیک وجود نداشت. دوره وحشتناکی بود، تقریباً همه فیلم‌ها با یارانه دولت ساخته می‌شدند. برای فیلمبردار شدن باید عضو اتحادیه می‌بودی. ساخت «عشق سگی» در آن دوران یک معجزه بود. در آن زمان، شرکتی به نام آلتاویستا تصمیم گرفت یک شرکت مالی خصوصی راه‌اندازی کند. فیلمنامه طولانی بود. آنها کار من را می‌شناختند و ۲ میلیون دلار به ما کمک کردند. در مکزیک، شغلی به عنوان فیلمساز وجود نداشت. اگر یک فیلم می‌ساختی خدا را شکر می کردی که این فرصت را داشتی. در آن فرصت، باید هر چیزی را که فکر می‌کردی، هر چیزی را که می‌خواستی، انجام می‌دادی. به همین دلیل است که فیلم مینیمالیستی و ترکیبی از ایده‌های متناقض و درباره شهر ما، مکزیکوسیتی، است. ما تمام قلب خود را در آن ریختیم. من هیچ انتظاری نداشتم و هر کاری که می‌توانستم انجام دادم. ما جوان بودیم. فیلم آمد، من آن را در خانه‌ام تدوین کردم و برای کمیته کن، فرستادم. گفتند: «نه، خیلی طولانی و خیلی خشن است.» نماینده‌ای که فیلم‌ها را برای آمریکای لاتین انتخاب می‌کرد و نماینده‌ای که فیلم را انتخاب می‌کند، ما را رد کردند. ما پرسیدیم: «آیا می‌شود آن را ببینند؟» «نه!» هیچ توزیع‌کننده مکزیکی وجود نداشت، هیچ بازاری نبود. در آن زمان، سینمای آمریکای لاتین، به بخش سینمای جهانی جشنواره‌ها محدود شده بود.

    اما خوزه ماریا آریوا که مدیر هفته منتقدان بود، فیلم را دید و یک نامه عاشقانه برای ما فرستاد. او کسی بود که گفت «بیا» و ناگهان فیلم ما دیده شد.

    رئیس هفته منتقدان کسی نبود جز برناردو برتولوچی. او ما را به ناهار با ۶ کارگردان دیگری که با هم رقابت می‌کردیم دعوت کرد. من فیلم را نمایش دادم. نصف پرده سینما وسط نمایش از کار افتاد. من یک پاکت سیگار کشیدم و پر از نیکوتین به ناهار و برتولوچی رسیدم. او پرسید «چطور پیش رفت؟» گفتم «افتضاح، ارائه فیلمت به مخاطبان جهانی غیرقابل تحمل است». واقعاً شوکه شده بودم. گفتم «این اولین و آخرین فیلم من است؛ همین». به او گفتم «به تو حسادت می‌کنم. اینکه تو برناردو برتولوچی هستی و دیگر نباید ترسی داشته باشی». او که لباس شیکی هم پوشیده بود، گفت: «آلخاندرو، خبر بدی برایت دارم. بعد از فیلم اول، همه چیز بدتر می‌شود». در آن زمان در سال ۲۰۰۰، من به عنوان یک مرد جوان، نمی‌توانستم درک کنم که فیلم من ۲۵ سال بعد دیده شود. و حالا من ۲۵ سال بعد اینجا هستم. برناردو درست می‌گفت، ساخت هر فیلمی سخت‌تر می‌شود. واقعیت این است که آن زمان فیلم به یک اثر عظیم بدل شد و در آن زمان به طرز باورنکردنی موفق شد و این موضوع به بحث روز تبدیل شد که چرا در بخش مسابقه حضور نداشت. سپس، فکر می‌کنم من، گی‌یرمو و آلفونسو و سینمای مکزیک ناگهان بخشی از گفتگوی جهانی شدیم.

    * با نگاهی به فیلم و موضوع آن، آیا می‌توانید دوباره آن را بسازید؟ آیا هنوز مکزیک را از همان دریچه می‌بینید؟

    بله، حتی مکزیک هم تغییر نکرده است. خشونت در آن زمان در مکزیک بسیار شدید بود. هنگام گشت‌زنی در خانه دعوای سگ‌ها بودیم و من با تلفن حرف می‌زدم که یک اسلحه به سرم خورد و طراح تولید من با اسلحه‌ای روی سرش روی زمین افتاده بود. آنها یک باند بودند و دوربین‌های ما را گرفتند. آنجا محله کراک بود. ما گفتیم «لطفاً به کسی آسیب نرسانید» و خلاصه ما نجات یافتیم، اما من آن گشت‌زنی را دوست داشتم، زیرا گشت‌زنی بی‌نقصی بود. تهیه‌کننده با باند مذاکره کرد و قرار شد آنها هم در فیلم باشند. هر کسی که در پس‌زمینه صندلی‌های مسابقه سگ هاست، اعضای باند است. امروز کار در مکزیک حتی سخت‌تر هم شده است.

    * آیا هیجان زیادی برای خرید ایجاد شد یا لاینزگیت آن را انتخاب کرد؟

    فکر می‌کنم آنها آن را انتخاب کردند. در آن زمان، خرید فیلم‌های خارجی زبان، سخت بود. این فیلم رکورد حضور تماشاگران در مکزیک را شکست و حتی برای حزب سیاسی حاکم که ۷۰ سال در قدرت بود، یک تغییر جالب بود.

    * هالیوود چطور پس از موفقیت «عشق سگی» با شما تماس گرفت؟

    من یک نماینده به نام جان لشر داشتم، آنها سفارش ساخت فیلم‌های بزرگ فرنچایزی را برای من می‌آوردند و من در حال ساخت «۲۱ گرم» بودم. شان پن کسی بود که با من تماس گرفت. من او را در یک مهمانی ملاقات کردم. او گفت، اگر چیزی داری، به من خبر بده. فکر کردم خوب است که فیلمی درباره تعصب مذهبی، ایمان و هر چیزی که جنوب آمریکا را منفجر می‌کند، کشف کنم. «۲۱ گرم» اولین فیلم تولید شده توسط فوکوس فیچرز تحت نظر دیوید لینده و جیمز شاموس بود. این اولین فیلم آمریکایی من بود که به طور مستقل با تدوین نهایی ساخته شد.

    بعدش «بابل» توسط پارامونت و برد گری ساخته شد که بازهم کاوشی در ارتباط و ساختار غیرخطی بود. این یک فیلم بلندپروازانه بود که در نقاط مختلف جهان فیلمبرداری شد. ۲۵ میلیون دلار برای ما هزینه داشت؛ سخت و زیبا بود و به طور مستقل توسط پارامونت انجام شد. آن زمان دوران بسیار خوبی سینما بود چون استودیوها از فیلم‌های مستقل حمایت می‌کردند.

    * درباره بدلکاری‌های تام کروز در فیلم جدیدتان بگویید. او حتی در فیلم «مومیایی» هم بدلکاری داشت.

    تنها چیزی که به شما می‌گویم و به کسی نمی‌گویم، این است که اصلاً این‌طور نیست. خیلی هیجان‌زده‌ام. این یک تجربه فوق‌العاده با تام، ساندرا هولر، جسی پلمونز و با ریز احمد بود اما این یک فیلم شخصیت‌محور است که روی شانه‌های تام سوار شده و من می‌دانستم او دقیقاً فرد مناسبی برای این نقش است.

    * آیا درباره این است که او قدرتمندترین چهره جهانی است که سعی می‌کند همه را متقاعد کند که ناجی آن است؟

    نه چیزی که می‌توانم به شما بگویم این است که فیلم یک کمدی وحشی با ابعاد فاجعه‌بار است. دیوانه‌کننده است. او هر روز من را می‌خنداند. طیف وسیعی که من با کار با تام کشف کردم برای من به عنوان یک کارگردان بی‌سابقه است. من خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم و خوشحال شدم.

    * او را در هر نوع اکشنی که دی‌کاپریو در «بازگشته از گور» داشت، تصور می‌کنم …

    او از خودش مایه می‌گذارد. حس شور و اشتیاق باورنکردنی دارد. این فیلم یک کمدی بی‌رحمانه است. یک کمدی وحشی از طبیعت انسانی؛ ترسناک و خنده‌دار. زیباست. من هفته آینده تدوین را شروع خواهم کرد.

    * در فیلم «بازگشته از گور» مشخص بود که شما در برابر طبیعت سخت قرار داشتید، اما فیلمبرداری در پاین‌وود لندن، یعنی شما در یک موقعیت کنترل‌شده هستید.

    خواهید دید که این فیلم هم بسیار چالش‌برانگیز است. مرزهای زیادی از چیزهای مختلف دارد. هر فیلم من را به چالش می‌کشد. دوست ندارم کارهایی را انجام دهم که قبلاً انجام داده‌ام. این کاری است که ما هرگز انجام نداده‌ایم و همچنین هیجان‌انگیز است.

    * فیلمسازان، دوست دارند پخش آنلاین متوقف شود، اما اگر نتفلیکس نبود، شما نمی‌توانستید آخرین فیلم تان یعنی «باردو» را بسازید.

    کاملاً. من هیچ انتخابی نداشتم. هیچ‌کس نمی‌خواهد روی یک فیلم اسپانیایی زبان درباره مهاجران شرط‌بندی کند. این فیلم تمام انتظارات از آنچه یک مکزیکی می‌تواند درباره آن صحبت کند را از بین برد. این فیلم درباره کارتل‌ها، گانگسترها یا فروشندگان مواد مخدر نبود، یک چیز بسیار شخصی و منحصر به فرد بود. این فیلم به یک هویت خاص مربوط می‌شود که من و بسیاری از مهاجران دیگر با نوعی ماهیت شبیه هم هستیم.

    برچسب ها :

    ناموجود
    ارسال نظر شما
    مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
    • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.