به گزارش خبرگزاری مهر، «چشمه جوانی» گای ریچی بالاخره در اپل تیوی پلاس به نمایش درآمد. این فیلم با وجود بودجه ۲۰۰ میلیون دلاری و بازی جان کرازینسکی و ناتالی پورتمن که در یک تور جهانی افسانهای نقش خواهر و برادرهای دائم در حال دعوا را بازی میکنند، نتوانست توجه مثبت منتقدان را جلب کند و امتیاز آن در راتن تومیتوز ۳۷٪ و در متاکریتیک ۴۱ است.
در سایت آیامدیبی، «چشمه جوانی» به امتیاز ۵.۸ از ۱۰ رسیده تا دومین فیلم کمارزش ریچی تا به امروز شود و درست قبل از فاجعه سینمایی او «شیفته» با بازی مدونا، محصول ۲۰۰۲ قرار بگیرد که با امتیاز ۳.۶ از ۱۰ در قعر فهرست کارهای او جای دارد. «شیفته» در میان همه فیلمهای ریچی پرچمدار همه آن چیزهایی است که یک فیلم نباید باشد و حالا «چشمه جوانی» و «رولور» محصول ۲۰۰۵ در رقابتی نزدیک قصد دارند مدال نقره ناامیدکنندگی را مال خود کنند.
در کل از «چشمه جوانی» به عنوان یک حماسه ماجراجویی با حال و هوای «ایندیانا جونز» و «گنجینه ملی» یاد شده که با ترکیبی دست و پا گیر از کلیشهها، شوخیهای بیروح و سکانسهای اکشن ویرایش شده، نمیتواند تاثیری که باید را در مخاطب ایجاد کند.
آیا پیچش داستانی واقعی وجود دارد؟
در این فیلم کرازینسکی نقش لوک پردو، پسر بیعرضه و گوشهگیر یک باستانشناس را بازی میکند که سعی دارد به عنوان خریدار عتیقههای کمیاب به نوعی کار پدرش را دنبال کند. خواهر کوچکش شارلوت (پورتمن)، که با طلاقی تلخ روبهروست و متصدی آثار هنری است، مشکلات زندگی خودش را دارد. وقتی لوک یک روز در موزه محل کار او ظاهر و یک اثر گرانقدر رامبراند دزدیده میشود، شارلوت ناخواسته درگیر میشود، شغلش را از دست میدهد و برای گرفتن حضانت پسرش توماس به مشکل میخورد و تازه تحت تعقیب بازرس اینترپل هم قرار میگیرد. برای حل مشکلات او، لوک یک راه حل میلیارد دلاری ارائه میکند: به او و تیم محققان و کاوشگران پدرشان بپیوندد تا بتواند از حمایت اوون کارور (دامنال گلیسون)، نیکوکار فوقالعاده ثروتمند و مبتلا به سرطان این گروه برخوردار شود. اما تنها مشکل کجاست؟ وظیفه آنها یافتن چشمه افسانهای جوانی است.
آنها ردی از سرنخها را از ایرلند تا سوئیس و مصر دنبال میکنند و هرچه به مقصد افسانهای خود نزدیکتر میشوند، با مقاومت گروهی از محافظان که قرنها چشمه را ایمن نگه داشتهاند، روبهرو میشوند و البته باید مطمئن شوند که آیا انگیزههای اوون برای جستجوی چشمه سالم است یا خیر؟
منتقدان چه گفتند:
منتقدان در انتقاد به فیلم اصلا کم نیاوردهاند روزنامه تایمز انگلستان آن را به عنوان «تقلیدی ضعیف از ایندیانا جونز» رد کرد، در حالی که روزنامه گاردین آن را «یک داستان بیروح و در سطح تجاری» نامید.
تاد گیلکریست منتقد ورایتی نوشته است: «چشمه جوانی» اپل، یکی دیگر از فیلمهای بدون شک گرانقیمت در جنگ مداوم بین سرویسهای پخش آنلاین، اغلب بیشتر شبیه تولید محتواست تا یک فیلم واقعی. با وجود تلاشهای جسورانه گای ریچی برای ترکیب انبوهی از عناصر آشنا در قالب یک «فیلم ماجراجویی» تند و تیز و گاهی تخیلی، بازآفرینی پاورقیهای جیمز وندربیلت فیلمنامهنویس، از تاریخچه خانوادگی واقعیاش، هرگز به تعادل پایدار بین جدیت دنیای واقعی و فرار از واقعیت که از یک جستجوی گنج جهانی مانند این انتظار میرود، دست نمییابد. همچنین، میزان جذابیت و کشش بین ستارههای فیلم، جان کرازینسکی و ناتالی پورتمن، متفاوت خواهد بود هرچند بازیگران نقشهای مکمل ماهرانه، جرقههای خوشایندی را به این ماجرای بیشتر کلیشهای تزریق میکنند.
میزان بهرهگرفتن از دیگر آثار سینمایی که «چشمه جوانی» در طول ۲ ساعت خود ارائه میدهد، تقریباً چشمگیر است. فیلمهایی که این فیلم به طور آزادانه از آنها الهام گرفته است شامل مجموعه «ایندیانا جونز» (به ویژه «آخرین جنگ صلیبی») و همچنین «گنجینه ملی»، «مهاجم مقبره» و مجموعه «رمز داوینچی» میشود. این به معنای انتقاد از فیلم به دلیل فقدان اصالت نیست (کدام فیلم اکشن این روزها حداقل کمی تقلیدی نیست؟) اما در نهایت نمی تواند زمینه را برای آنچه مخاطب در طلبش است، فراهم کند.
لوک که باهوشتر است، اغلب لافزنی را با جذابیت اشتباه میگیرد و فیلمنامه وندربیلت، جسارت بیوقفه او را بدون اینکه زحمتی برای تصدیق دیدگاه خواهرش بکشد، تأیید میکند. پورتمن، چه به عنوان نمایشی از تعهد به بازیگری متدیک و چه صرفاً رعایت حرفهای، واقعاً شارلوت را به عنوان یک مادر تحریکشده و بیکار نشان میدهد که وظیفهشناسانه با نقشه احمقانه خواهر و برادر سلطهجویش همراه میشود و در نهایت همه اینها موجب نمی شود که آنها سرگرمکننده باشند؛ بلکه این بازیگران نقش مکمل هستند که صحنههای زیادی را نجات میدهند.
جردن روئیمی از ورلد آف ریل نوشته است: این غول پرهزینه حتی زحمت اکران سینمایی را هم به خود نداد و در عوض ترجیح داد بیسروصدا به اپل تیوی پلاس برود، انگار که سعی دارد قبل از پخش شدن، از میان تماشاگران عبور کند. وقتی ۲۰۰ میلیون دلار برای یک فیلم خرج کنی و به این نتیجه برسی که پنهان کردن آن پشت دیوار پرداخت امنتر است، این استراتژی نیست، این کنترل خسارت است. این همچنین بخشی از عادت اخیر ریچی برای طفره رفتن از پاسخگویی به گیشه است که پس از استقبال نه چندان گرم از «وزارت جنگهای ناجوانمردانه» در پیش گرفته است.
این یک داستان هشداردهنده دیگر در مورد اتفاقی است که میافتد؛ وقتی یک پخشکننده آنلاین کلی پول خرج یک فیلمنامه خالی میکند و امیدوار است ستارههای درجه یک و نوستالژی بتوانند بار سنگین را به دوش بکشند و البته اگر بخواهیم داستان را لو بدهیم، باید بگوییم: آنها موفق نمیشوند.
ویلیام بیبیانی منتقد در رپ، نوشته است: اگر مجبور بودم ۲ ساعت تنها در یک اتاق با شخصیت اصلی فیلم «چشمه جوانی» ساخته گای ریچی با بازی جان کرازینسکی بمانم، جداً به بریدن یکی از انگشتانم فکر میکردم.
وی افزوده است: یک مکتب فکری وجود دارد که میگوید مخاطبان به شخصیتهای اصلی نیاز دارند که بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند، اما من نظر متفاوتی دارم از یک مکتب فکری متفاوت که در آن کلاسها هرگز قبل از ساعت ۱۱ صبح شروع نمیشوند و هیچ کس از هوش مصنوعی برای انجام تکالیفش استفاده نمیکند. در مدرسه من به ما یاد میدهند که وقتی صحبت از فیلمهای ژانر سرگرمکننده میشود، مهمترین چیز این است که مخاطب بخواهد با قهرمان وقت بگذراند. لازم نیست خودمان را در قالب یک قهرمان ببینیم، لازم نیست تجربیات یا جهانبینی آنها را به اشتراک بگذاریم. فقط باید مایل باشیم با آنها وقت بگذرانیم. این خواست زیادی نیست.
لوک پاردو یک شکارچی گنج بینالمللی است. خوش به حالش! امرار معاش در این حرفه سخت است و هر که بتواند بدون توسل به کارهای جانبی از پس آن بربیاید، شایسته تحسین است، اما او در حد بیپایانی از خود راضی است.
«چشمه جوانی» توسط گای ریچی کارگردانی شده است، فیلمسازی که دوست دارد سرش شلوغ باشد. او در طول ربع قرن گذشته فیلمهای زیادی ساخته است، بنابراین میداند دوربین را کجا قرار دهد و میداند چگونه یک سکانس اکشن بسازد. او میتواند یک فیلم هیجانانگیز سرگرمکننده بسازد و این فیلم را به خوبی هر کسی که انتظار میرود، کارگردانی میکند. به همین دلیل باید بگویم «چشمه جوانی» یک فیلم بیضرر، یک ماجراجویی سریع و فرار از واقعیت با بازیگرانی بازیگوش و چند صحنه سرگرمکننده است و من گمان میکنم که ممکن است عمدتاً بیضرر باشد، مگر اینکه هدر دادن وقت خود را به عنوان یک «آسیب» حساب کنید (و من در این مورد با شما بحث نمیکنم). اما این یک فیلم بیضرر آزاردهنده و خستهکننده است. تنها چیزی که میخواستم از آن فرار کنم خود فیلم بود!
تای بور از واشنگتن پست با دادن امتیاز ۲.۵ از ۴ نوشته است: وقتی هالیوود بالاخره بر هوش مصنوعی تسلط پیدا کند – با فرض این که این فنآوری تا آن زمان همه ما را نابود نکرده باشد – میتوانید انتظار نتایج زیادی مانند «چشمه جوانی» را داشته باشید، فیلمی که به طور قابل قبولی سرگرمکننده و کاملاً بیروح است.
آیا مشکلی در این مورد وجود دارد؟ اگر لازم باشد بچهها را چند ساعتی سرکار بگذارید یا یکشنبهای بارانی داشته باشید که مطلقاً هیچ کار دیگری در انتظارتان نیست، نه اشکالی ندارد. با این حال، واکنش شما به «چشمه جوانی» ممکن است کاملاً پاولوفی باشد، چون ریتم داستانی، تیراندازیها، جلوههای ویژه و دیالوگهای آن کاملا آشنا هستند.
مایک لاسل منتقد سانفرانسیسکو کرونیکل با دادن امتیاز یک از ۴، نوشته است: ریچی همچنان در توانایی خود در هدایت بازیگران کمبود دارد. جان کرازینسکی، ایزا گونزالس و ناتالی پورتمن که در «چشمه جوانی» بازی میکنند، هرگز تا این حد بیروح نبودهاند.
مارک کایزر منتقد مووی وب هم با دادن امتیاز ۲ از ۵ نوشته است: ماهیت مکانیکی این هیولای جهانگرد را نمیتوان پنهان کرد، فیلمی که جان کرازینسکی و ناتالی پورتمنِ ناهماهنگ را به تایلند، انگلستان، اتریش، مصر و هر جای دیگری که اپل تیوی پلاس احتمالاً به افزایش مشترکینش در آنجا نیاز دارد، میفرستد.
کوین ماهر از تایمز بریتانیا به فیلم امتیاز ۲ از ۵ را داده و فیلم را آشفته، شل و ول و کسلکننده خوانده و نوشته است: این فیلمساز از سال ۲۰۱۹ هفت فیلم ساخته است و فشار این کار حالا شروع به نمایان شدن کرده است.
فرانک شِک از هالیوود ریپورتر با دادن کمترین امتیاز، نوشته است: همه چیز همانطور که انتظار دارید قابل پیشبینی است و فیلمنامه جیمز وندربیلت نتوانسته به هیچوجه شوخطبعی لازم برای برجسته کردن فیلم را ارائه کند.
کیت اِربلند منتقد ایندیوایر هم با دادن امتیاز B منفی نوشته است: بعضی از معماها هرگز قابل حل نیستند اما «چشمه جوانی» مطمئناً سعی میکند سفر در این فیلم را تا حد امکان پر زرق و برق – و حتی گاهی اوقات کاملاً سرگرمکننده – نگه دارد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0