به گزارش خبرنگار مهر، توجه دوباره به نهجالبلاغه همزمان با آغاز نهضت اسلامی در اوایل دهه چهل شمسی است و متفکران انقلاب اسلامی به این کتاب شریف و مفاهیم آن توجه ویژه ای داشتند. اهتمام به این کتاب شریف را میتوان در سخنرانیهای حضرت آیت الله خامنهای در کنگره نهجالبلاغه که نخستین بار در بهار ۱۳۶۰ ایراد شد، مشاهده کرد: ما امروز در دنیای اسلام – که درک و دریافت و بینش اسلامی در آن گاهی با فاصلههایی به اندازهی فاصلهی ایمان و کفر از هم دور هستند – با واقعیتی مواجه هستیم. امروز آشکارترین و روشنترین حقایق اسلامی به وسیلهی بعضی از مدعیان اسلام در کشورهای اسلامی نادیده گرفته میشود. امروز همان روزی است که شعارها یکسان است اما جهتگیریها به شدت مغایر یکدیگر است، امروز شرایطی مشابه شرایط دوران حکومت امیرالمؤمنین است، پس روزگار نهجالبلاغه است.
نامه ۳۱ نهج البلاغه (نامه امام علی به امام حسن علیهما السلام)
در بخشهایی از نامه آمده است:
مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ الْمُسْتَسْلِمِ [لِلدَّهْرِ الذَّامِ] لِلدُّنْیَا السَّاکِنِ مَسَاکِنَ الْمَوْتَی وَ الظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً إِلَی الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا یُدْرِکُ السَّالِکِ سَبِیلَ مَنْ قَدْ هَلَکَ غَرَضِ الْأَسْقَامِ وَ رَهِینَةِ الْأَیَّامِ وَ رَمِیَّةِ الْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ الدُّنْیَا وَ تَاجِرِ الْغُرُورِ وَ غَرِیمِ الْمَنَایَا وَ أَسِیرِ الْمَوْتِ وَ حَلِیفِ الْهُمُومِ وَ قَرِینِ الْأَحْزَانِ وَ نُصُبِ الْآفَاتِ وَ صَرِیعِ الشَّهَوَاتِ وَ خَلِیفَةِ الْأَمْوَاتِ….
….تَلَافِیکَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِکَ أَیْسَرُ مِنْ إِدْرَاکِکَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِکَ وَ حِفْظُ مَا فِی الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِکَاءِ وَ حِفْظُ مَا فِی یَدَیْکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِی یَدَیْ غَیْرِکَ وَ مَرَارَةُ الْیَأْسِ خَیْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَی النَّاسِ وَ الْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَیْرٌ مِنَ الْغِنَی مَعَ الْفُجُورِ
از پدری فانی، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگی را پشت سر نهاده -که در سپری شدن دنیا چارهای ندارد- مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان، و کوچ کننده فردا، به فرزندی آزمند چیزی که به دست نمیآید، رونده راهی که به نیستی ختم میشود، در دنیا هدف بیماریها، در گرو روزگار، و در تیررس مصائب، گرفتار دنیا، سودا کننده دنیای فریب کار، وام دار نابودیها، اسیر مرگ، هم سوگند رنجها، هم نشین اندوهها، آماج بلاها، به خاک در افتاده خواهشها، و جانشین گذشتگان است….
آنچه با سکوت از دست میدهی آسانتر از آن است که با سخن از دست برود، چرا که نگهداری آنچه در مشک است با محکم بستن دهانه آن امکان پذیر است، و نگهداری آنچه که در دست داری، پیش من بهتر است از آنکه چیزی از دیگران بخواهی، و تلخی نا امیدی بهتر از درخواست کردن از مردم است. شغل همراه با پاکدامنی، بهتر از ثروت فراوانی است که با گناهان به دست آید.
ارزش کارگری همراه با پاکدامنی
چه بسیار توانگرانی که در ظاهر، با وفور نعمت و مکنت، غرق در آسایش و رفاه به نظر میرسند. اما در باطن، نه تنها روی آرامش را نمیبینند، بلکه شب و روزشان در تب و تاب اضطراب و دلشوره سپری میشود. چرا که اغلب، ثروت خود را از راههایی آلوده به گناه و ناروا به چنگ آوردهاند.
امام امیرالمومنین علی (ع) چه زیبا فرمود: «هر جا ثروتی انباشته شود، یقیناً در کنار آن، حقی از محرومان پایمال گشته است.» این سخن گوهربار، پرده از واقعیتی تلخ برمیدارد: به ندرت پیش میآید که ثروتی که انباشته شده تماماً از راه حلال کسب شود. بیشتر کسانی که به مکنت افسانهای میرسند، حق ستمدیدگان را زیر پا گذاشته و دسترنج دیگران را به یغما بردهاند.
البته این که امام امیرالمومنین طبق نقل میفرماید: «ما رایت نعمه موفوره الا و فی جانبها حق مضیع» یعنی هرجا شما دیدید ثروت انباشته ای به وجود آمده, بدانید در کنارش حقوق ضایع شده فراوانی وجود دارد معنایش آنست که اگر اموال از راه حلال به دست آید و حقوق واجب و مستحب آن داده شود، اینقدر روی هم جمع نمیشود.اگر ثروتمندی در کنارش فقراء در مانده را ببیند و به آنها بی توجه نماند طبعاً پولهای راکد خود را صرف فقرا میکند و ثروت انباشته شدهای پیدا نمیشود.داشتن ثروت فراوان از راه صحیح عیب نیست، مشکل آنجا است که ثروتی در دست فرد و افرادی انباشته شود و در کنار آن جمعیت زیادی محروم باشند و ثروتمندان بی توجه به محرومین به جمع ثروت ادامه دهند و آه و ناله اینها را نادیده بگیرند. در نتیجه داشتن ثروت زیاد، مذموم نیست و صاحب آن ظالم، نیست، و انسان میتواند تلاش کند در کسب روزی حلال، وپولدار شدن، بشرطی که حقوق افراد محروم را ادا کند.
چنین ثروت انباشته ای، آغشته به پلیدی و گناه، آرامش را از صاحبش سلب میکند. اگرچه در ظاهر، زندگی مرفهی داشته باشد، اما در اعماق وجودش، وحشت و اضطراب لانه کرده است. ترس از حساب و کتاب روز جزا از یک سو، و وحشت از برملا شدن راز دزدی و خیانت از سوی دیگر، او را رها نمیکند.
در مقابل، کارگری که با دستان پاک و دامنی منزه، لقمه نانی حلال به خانه میبرد، دلی آسوده و ذهنی آرام دارد. درآمدش هرچند اندک باشد، اما از آنجا که حلال است، هیچ حقی را ضایع نکرده و هیچ مالی را به ناحق تصاحب نکرده است. سفرهاش شاید رنگین نباشد، اما خوشبختی واقعی را با تمام وجود لمس میکند.از این روست که پیشوای متقیان (ع)، کار کمدرآمد اما پاکدامنانه را بر ثروتی آلوده به گناه، برتری میدهد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0