خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: حوزههای علمیه بهعنوان مراکز آموزشی و پژوهشی در دنیای اسلام، نقشی کلیدی در حفظ، ترویج و توسعه معارف اسلامی دارند. نقش حوزههای علمیه و فقه در احیای تمدن اسلامی بسیار حائز اهمیت است. این نهادها با حفظ و ترویج معارف اسلامی، پاسخ به چالشهای معاصر، ایجاد وحدت و همبستگی اسلامی، تربیت نسل از علمای دینی، تأثیر بر سیاستگذاریها و تقویت هویت و دینی، میتوانند به احیای تمدن اسلامی کمک شایانی داشته باشند. در دنیای پیچیده امروزی، نیاز به نهادهایی وجود دارد که به صورت مستقیم به مسائل دینی و اجتماعی پاسخ دهند، بیش از پیش احساس میشود و حوزههای علمیه بهترین گزینه برای تحقق این هدف هستند. آنچه در ادامه میخوانید بازخوانی «نقش فقاهت پویا در معماری تمدن نوین» است که توسط علی صالحی به نگارش آمده است:
در دل تلاطم امواج عصر حاضر که تحولات شتابانگیز جهانی، چالشهای بیسابقهای را برای انسانیت به ارمغان آورده است، فقاهت به عنوان میراثی گرانبها از انبیای الهی، در معرض آزمونهای نوین قرار گرفته است. سوال اساسی که در این عرصه مطرح میشود، این است: آیا این میراث شریف و سترگ، توان پاسخگویی به نیازهای پیچیده جوامع امروزی را داراست؟ چگونه میتوان فقاهت را از پدیده جمود و انفعال رهایی بخشید و آن را به عرصه پویایی، ابتکار و خلاقیت هدایت کرد؟ و بالاخره، نقش فقه پویا در معماری تمدن نوین چیست؟ این نوشتار، به دنبال پاسخ به این پرسشهای بنیادین است.
فقاهت پویا: تعریف و ضرورت
پیش از هر چیز، لازم است تعریفی جامع از فقاهت ارائه شود و معیارهای پویایی آن تبیین گردد. فقاهت پویا، تنها به تنظیم احکام فردی محدود نمیشود؛ بلکه مسئولیت ارائه الگویی کلان برای نظامهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را نیز بر عهده دارد. در این راستا، فقیه نه تنها پاسدار احکام است، بلکه سکاندار کشتی امت اسلامی محسوب میشود. او با درک عمیق از منابع شریعت و آگاهی از نبض زمان، میبایست راهگشای مشکلات و روشنگر مسیر سعادت بشریت باشد. این مهم، بدون نوسازی در اندیشه و رویکرد، دستیافتنی نخواهد بود.
ویژگیهای فقیه تمدنساز
فقیه، نقشی چندوجهی و درهمتنیده دارد. رهبری، مرجعیت، قضاوت، تبلیغ دین، تعلیم و تربیت جامعه و… جلوههایی از نقشهای چندگانه فقیه تمدن ساز است. اگر فقیه بخواهد در این نقشهای مختلف و در عرصه تمدنسازی مؤثر باشد، باید چهار ویژگی برجسته را در خود پرورش دهد.
۱. ژرفاندیشی
فقیه باید در دریای معارف اسلامی غوطهور شود و با تسلط بر علوم مرتبط، مبانی و اصول را به درستی شناسایی کند. بدون توجه به این شرط، تحول در علوم انسانی میسّر نخواهد شد. این ویژگی، فقیه را از نگاههای سطحی، سخیف و کهنه مصون میدارد. تعمیق بخشیدن به حوزه، مطالبه رهبر انقلاب است. ایشان در این باره میفرمایند: «باید در مباحث حوزوی عمیق باشیم». به این ترتیب، اگر فقیهی عمیق و با نگاهی جامع به دنبال فقه باشد، میتواند در تراز تمدن نوین اسلامی نقشآفرینی کند.
۲. آگاهی از زمانه
فقیه باید با چشمانی باز به جهان بنگرد و با شناخت دقیق از نیازهای انسان معاصر، راهحلهای فقهی مناسب ارائه دهد. او باید با مسائل و چالشهای روز آشنا بوده و درک صحیحی از تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشد. امام صادق (علیه) در این باره میفرماید: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس» شهید مطهری (رحمه الله) در تبیین این حدیث میگوید: «یعنی کسی که زمان خودش را بشناسد و بفهمد و درک کند، امور مشتبه و گیج کننده به او هجوم نمیآورد. کلمه ” هجوم ” را ما در عرف فارسی خود در مورد هر حمله شدید به کار میبریم، اما در عربی به معنی جملهای است که ناگهانی و غفلة بشود و طرف را غافلگیر کند. اگر کسی به وضع زمان خود آشنا باشد امور مشتبه ناگهان بر سرش نمیریزد که یکمرتبه دست و پای خود را گم کند و نتواند قوای خود را و فکر خودش را جمع و جور کند و راه حلی پیدا کند»
۳. عدالت مداری
عدالت باید در تمام ابعاد زندگی فقیه رعایت شود؛ چرا که این عدالت است که او را به الگو و مرجع فکری و علمی تبدیل میکند. عدالت، لازمهی اعتماد عمومی و پذیرش دیدگاههای نظری و عملی فقیه در جامعه است. فقیهی که فاقد عنصر عدالت باشد، چگونه میتواند ارزشهای اخلاقی و در رأس آنها عدالت را محقق کند؟ از طرفی، عدالت او تضمین میکند که تصمیمات و نظراتش بر پایهی انصاف، تقوا و اصول اسلامی گرفته شده و به نفع جامعه و مردم خواهد بود.
۴. کفایت و کاردانی
فقیه باید توانایی هدایت و رهبری جامعه را داشته و با برنامهریزی دقیق، مسیر پیشرفت و تعالی را هموار سازد. امروزه، جمهوری اسلامی در میدانهای مختلف، نیازمند فقهای کارآمد است که بتوانند با تدبیر و درایت، جامعه را در مسیر صحیح هدایت کنند. رهبر انقلاب در بیانی صریح، شرط پذیرش مسئولیت را کاردانی و صلاحیت میداند میفرمایند: «توانایی و شایستگی مسئولان نقش کلیدی در انتخاب مدیران دارد، تا آنجا که شخصی مثل ابوذر که از صحابی بزرگ پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) و یاران خاص امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است از هرگونه مدیریت منع میشود، پیامبر (صلّیاللهعلیهوآله) به ابوذر میفرماید: «من جنابعالی را در مدیریّت، ضعیف میبینم. خیلی آدم خوبی هستی، مجاهد فیسبیلاللّه، رُکگو، و آسمان بر راستگوتر از او سایه نیفکنده، زمین راستگوتر از او را بر خودش حمل نکرده؛ اینها همه به جای خود محفوظ، امّا شما آدم ضعیفی هستی. حالا که آدم ضعیفی هستی، مواظب باش بر دو نفر هم ریاست نکنی! یعنی تو آدمی هستی که مدیریّت نداری؛ اگر چنانچه بر دو نفر یا بیشتر ریاست پیدا کردی، نمیتوانی کار آنها را به سامان برسانی.» در واقع آدم خوب بودن به معنای مدیر خوب بودن نیست.
الزامات فقاهت پویا
در مسیر فقاهت پویا، سه الزام عمده نیازمند توجه ویژه است
۱. اجتهاد نوین
اجتهادی که بتواند با سرعت تحولات همگام شده و پاسخگوی نیازهای جدید باشد. اجتهادی که ضمن حفظ اصالت، از نوآوری و ابتکار نیز بهرهمند باشد. حوزه علمیه باید با تولید علم دینی و تربیت نسل نوین از مجتهدان تمدنساز، رسالت تاریخی خود را در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی ایفا کند. امروز، با توجه به پیشرفتهای شگرف در حوزههای هوش مصنوعی، متاورس، کوانتوم و غیره، ضرورت اجتهاد نوین بیش از پیش احساس میشود.
۲. نهضت تبلیغ
برای تمدنسازی، فقیه نیازمند شناخت دقیق از مخاطب و آرایش صحنه تبلیغات جهانی است. رهبر انقلاب در این زمینه میفرمایند: «مبارزه امروز ما تمدنی و جهانی است و دین خدا در سطح تودههای مردم جز با تبلیغ صحیح تحقق نمییابد.» از سوی دیگر، فقیه نباید در عرصه تبلیغ موضعی صرفاً دفاعی اتخاذ کند، بلکه با رویکردی تهاجمی، باید روایت صحیح را تبیین و مبانی فکری جبهه دشمن را به چالش بکشاند. امروزه، اسلام اصیل و انقلاب اسلامی آماج بیشترین هجمهها هستند، چرا که دشمنان حضور فعال اسلام اصیل در عرصه سیاست را نمیخواهند. بنابراین، فقیه با روحیه جهادی میتواند نقشی بیبدیل در حفظ جامعیت دین ایفا نماید.
۳. نهضت تخصص
حوزه علمیه برای رهایی از پدیده تحجرگرایی، نیازمند حرکت به سوی تبحرگرایی و تخصصیشدن است. فقها باید در زمینههای گوناگون فقهی و علوم مرتبط دینی، تخصص یابند و از طریق همافزایی، به حل مسائل بپردازند. همچنین، بهرهگیری از ظرفیتهای سایر مذاهب اسلامی و دستاوردهای علمی بشری، امری ضروری است. بر این اساس، در فقاهت پویا، هشام بن حکمها، زرارهها و جابر بن حیانها در حوزههای تخصصی خود تربیت و رشد مییابند و بدینگونه نقش خود را در معماری تمدن نوین اسلامی ایفا میکنند.
خلاصه کلام آنکه فقاهت، میراثی زنده و پویا است. با نوسازی در اندیشه و رویکرد، میتوان این میراث را از رکود رهانید و به عرصه پویایی و ابتکار وارد کرد. این، رسالت ما است. فقه پویا با ارائه راهکارهای نوآورانه و متناسب با نیازهای زمان، میتواند نقش مهمی در نظام سازی، جامعه سازی و تمدن سازی ایفا کند. در این راه، فقها و حوزه علمیه، به عنوان ستونهای اصلی تمدن اسلامی، باید با ایمان و عزمی راسخ، قدمهای مؤثری بردارند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0