کد خبر : 70658
تاریخ انتشار : چهارشنبه 21 می 2025 - 16:21
  • نویسنده :
  • -

    انزوای مدرن آدم‌ها را به جزایر مجزا تبدیل کرده است؛ گنج بزرگ هم‌بستگی

    انزوای مدرن آدم‌ها را به جزایر مجزا تبدیل کرده است؛ گنج بزرگ هم‌بستگی

    محمد آقاسی گفت:پیمایش‌های ایسپا در سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد فقط ۲۵ درصد مردم در فعالیت‌های داوطلبانه شرکت می‌کنند.

    خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: «بی‌تفاوتی اجتماعی» عنوان یکی از آسیب‌ها و پدیده‌های نامطلوب در زندگی مدرن است که می‌تواند به عنوان عامل بروز و تشدید برخی بحران‌های اجتماعی در نظر گرفته شود. شاخصه اصلی بی‌تفاوتی، تاکید بیش‌ازحد و افراط‌گونه بر ترجیحات و تمایلات شخصی و منافع فردی و گروهی در زندگی اجتماعی است. بدیهی است که گسترش این رویه در میان آحاد جامعه جریانی را به وجود می‌آورد که همچون مانعی در ایجاد و برقراری ارتباطات مثبت اجتماعی و نیز افزایش مشارکت شهروندان در امور اجتماعی عمل می‌کند و در نتیجه، به تضعیف یا حتی توقف فرایند توسعه ملی منجر می‌شود.

    بر این اساس، بی‌تفاوتی اجتماعی را می‌توان ناظر به وضعیتی دانست که در آن افراد یا گروه‌ها نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه خود بی‌اعتنا و غیر فعال می‌شوند. این پدیده می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی از جمله ناامیدی، عدم اعتماد به نهادهای اجتماعی یا احساس عدم توانایی در تأثیرگذاری بر تغییرات باشد.

    قطعاً یکی از پیامدهای بی‌تفاوتی اجتماعی، کاهش مشارکت مدنی و سیاسی است. زمانی که افراد احساس کنند که صدای آنها شنیده نمی‌شود یا تغییرات مثبت در جامعه امکان‌پذیر نیست، تمایل به شرکت در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی کاهش می‌یابد. تبعا این موضوع می‌تواند منجر به تضعیف نهادهای دموکراتیک و کاهش کیفیت زندگی اجتماعی شود.

    بی‌تفاوتی اجتماعی همچنین می‌تواند به افزایش مشکلات اجتماعی منجر شود. وقتی افراد نسبت به مسائل اجتماعی مانند فقر، نابرابری، یا خشونت بی‌تفاوت باشند، این مشکلات ممکن است تشدید شوند و به بحران‌های بزرگ‌تری تبدیل گردند. برای مثال، بی‌تفاوتی نسبت به مشکلات محیط زیستی می‌تواند به تخریب اکوسیستم‌ها و افزایش تغییرات اقلیمی منجر شود.برای مقابله با بی‌تفاوتی اجتماعی، نیاز به افزایش آگاهی، آموزش و تشویق افراد به مشارکت فعال در مسائل اجتماعی وجود دارد. شهروندان باید به این مسئله واقف باشند که تقویت حس مسئولیت اجتماعی و همبستگی میان افراد می‌تواند به ایجاد جامعه‌ای فعال‌تر و پویاتر منجر شود. بدیهی است ایجاد فضایی که در آن افراد احساس کنند صدای آنها مهم است و می‌توانند بر تغییرات اجتماعی تأثیر بگذارند، می‌تواند به کاهش این بی‌تفاوتی کمک کند.

    در خلال گزارش‌ها و گفتگوهایی با صاحب نظران درصدد هستیم ابعاد مختلف این مسئله را بررسی و واکاوی کنیم. گفتنی است آنچه از زبان کارشناسان و پژوهشگران در ابراز دیدگاه‌های مختلف بیان می‌شود، لزوماً دیدگاه خبرگزاری مهر نیست، و مهر از انعکاس دیدگاه‌های متفاوت با دیدگاه کارشناسان در این خصوص استقبال می‌کند.آنچه در ادامه می‌خوانید بخش دوم این سلسله گزارش و گفتگو است:

    برای بررسی دقیق‌تر مسئله بی تفاوتی و جامعه ایران، با محمد آقاسی جامعه‌شناس و محقق حوزه افکار عمومی گفتگو کردیم. آقاسی سابقه ریاست مرکز افکارسنجی دانشجویان (ایسپا) را نیز در کارنامه دارد. حاصل این گفتگو را در ادامه می‌خوانید؛

    * از منظر جامعه‌شناسی، بی‌تفاوتی اجتماعی چیست و شاخص‌های اصلی برای سنجش آن کدام‌اند؟

    بی‌تفاوتی اجتماعی، گسست از «همبستگی ارگانیک» جامعه است که افراد را از خیرجمعی و امرجمعی و نگاه انسانی، دور می‌کند و در اثر آن، نوعی خاموشی عاطفی و عملی در برابر رنج‌های اجتماعی، از فقر تا تخریب محیط‌زیست شکل می‌گیرد. در ایران، این حالت مثل سایه‌ای روی شهرها و روستاها افتاده است.

    پیمایش فرهنگی در سال ۱۳۹۹ نشان می‌دهد ۶۵ درصد مردم به ارزش‌های جمعی پایبندند. اینها را باید با هنر، رسانه و آموزش تقویت کرد

    در ارتباط با شاخص‌ها، البته نه به معنای سنجیدن و سنجش آن که کاری جامعه‌شناختی است، بلکه برای فهمیدن آن، به چند شاخص می‌توان اشاره کرد. شاخص اول، افت مشارکت مدنی است. موضوع انتخابات که خود در دوره‌ای، کنش جمعی مردم ایران بود، در آخرین دور بسیار افت داشته است. پیمایش‌های ایسپا در سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد فقط ۲۵ درصد مردم در فعالیت‌های داوطلبانه شرکت می‌کنند.

    شاخصه دوم، فرسایش اعتماد اجتماعی است. بر اساس پیمایش ایسپا در سال ۱۴۰۱، اعتماد به نهادهای اجتماعی به زیر ۳۰ درصد رسیده است. شاخص سوم، بی‌اعتنایی به مسائل جمعی است؛ مثل وقتی که سیل می‌آید و کمک‌ها لنگ می‌ماند. ممکن است برخی به حادثه اخیر بندر شهید رجایی، اشاره کنند؛ اما اگر فرض بگیریم چنین جوششی در مردم شکل گرفت، محدود بوده است و با سال‌های قبل قابل مقایسه نیست. البته خود این امر نشانه خوبی است اما به شرطی که سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی هم با آن متناسب بشود. پس با یک نشانه کوچک، نمی‌شود علائم بزرگ را نادیده گرفت. شاخصه چهارم، انزوای مدرن است که مشهور به فردگرایی است و من به جایش لفظ تفرّد را به کار می‌برم. واقعیت این است که کلان‌شهرها و زندگی آپارتمانی، آدم‌ها را به جزایر جداافتاده تبدیل کرده است. آنچه گفته شد، نمونه‌ها و شاخص‌هایی محدود برای به خطر افتادن انسجام اجتماعی است.

    * عوامل و زمینه‌های بروز بی‌تفاوتی اجتماعی چیست و به طور خاص در جامعه ایران، کدام عوامل نقش مهم‌تری در بروز این آسیب ایفا می‌کند؟

    بی‌تفاوتی، فرزند نامشروع ساختارهای معیوب است. وقتی اخلاق جمعی تضعیف می‌شود، به طور طبیعی، عقلانیت ابزاری را جایگزین خود می‌کند و این یعنی، جامعه به انفعال کشیده می‌شود. در ایران، این ماجرا ریشه‌های عمیقی دارد. عامل اول، ناکارآمدی بوروکراتیک است. نظام اداری، با فساد و نابرابری مردم را به این باور رسانده که هیچ تغییری ممکن نیست.

    عامل دوم عبارت است از تشدید شکاف دولت-ملت. وقتی سیاست‌ها با نیازهای مردم زاویه‌هایی پیدا می‌کند، بی‌اعتمادی رشد می‌کند. پیمایش‌ها نشان می‌دهند فقط ۲۰ درصد مردم به وعده‌های رسمی باور دارند. عامل سوم، فشارهای اقتصادی است. تورم ۴۰ درصد و بی‌کاری حدود ۹ درصد بر اساس گزارش مرکز آمار در سال ۱۴۰۲، آدم‌ها را در لاک بقا فرو برده. عامل چهارم، فرهنگ‌مدرن‌شده ناقص ماست؛ شبکه‌های اجتماعی، با همه خوبی‌ها، گاهی با بمباران اطلاعات، حس همدلی را کم‌رنگ کردند. در ایران، اینها با هم یه چرخه معیوبی ساختند که بی‌تفاوتی را تغذیه می‌کند.

    * گسترش بی‌تفاوتی اجتماعی چه تبعاتی به همراه دارد و چه زمانی صورت آسیب و بحران به خود می‌گیرد؟

    بی‌تفاوتی مثل زخمی است که اگر درمان نشود، عفونت می‌کند. اول، سرمایه اجتماعی را می‌خشکاند؛ اعتماد و همکاری غیب می‌شوند. دوم، نابرابری را عمیق‌تر می‌کند، چون کسی برای حاشیه‌نشین‌ها قدمی برنمی‌دارد. سوم، مشروعیت نهادها را به چالش می‌خورد؛ مشارکت انتخاباتی زیر ۴۸ درصد همین‌ها را نشان می‌دهد. بحران کجاست؟ وقتی جامعه در لحظه‌های سرنوشت‌ساز، مثل فجایع طبیعی یا بحران‌های اقتصادی، منجمد بشود. تصور کنید زلزله‌ای بیاید و هیچ‌کس دست به کار نشود؛ آن موقع بی‌تفاوتی از یک آسیب به یک فاجعه اجتماعی بدل شده است. این نقطه، جایی است که به قول مارکس، «همه چیز جامد به هوا می‌رود» و خشم انباشته ممکن است به انفجار اجتماعی منجر بشود؛ کما اینکه نمونه‌هایی داشتیم.

    اجازه بدهید به یکی دیگر از عناصر اساسی این دوره هم اشاره کنم که به دوره یا عصر پساحقیقت شهرت پیدا کرده است. در این دوره، غبارهایی حقیقت را تار می‌کند. به قول بودریار، وقتی واقعیت زیر انبوه روایت‌های جعلی گم می‌شود، مردم در باتلاق شک و سردرگمی غرق می‌شوند. در ایران، این ماجرا مثل خوره به جان جامعه افتاده است.

    شبکه‌های اجتماعی، با همه رهایی‌بخشی‌شان، به میدان پمپاژ روایت‌های متضاد بدل شدند. پیمایش‌ها نشان می‌دهند ۵۵ درصد مردم به اخبار رسانه‌های رسمی و غیررسمی شک دارند. این شک، مثل سم، حس کنشگری را فلج می‌کند. چرا؟ چون وقتی حقیقت گم می‌شود، مردم به‌جای ترمیم، شانه بالا می‌اندازند و می‌گویند «فایده ندارد». نمونه‌اش کدام است؟ شایعات تلگرامی درباره حادثه‌ای مثل بندر شهید رجایی؛ یکی از فاجعه می‌گوید، یکی از توطئه. نتیجه‌اش چیست؟ مردم نه انگیزه کمک پیدا می‌کنند، نه اعتماد به همدیگر. این روایت‌های متضاد، مثل باد، خاکستر همدلی را پخش می‌کنند. در عصر پساحقیقت، بی‌تفاوتی نه فقط یک انتخاب، بلکه یک دام اجتماعی است که با بمباران اطلاعات و فقدان مرجع معتبر، هر روز عمیق‌تر می‌شود.

    * بهترین و مؤثرترین راهکارها برای مقابله با بی‌تفاوتی اجتماعی چیست و عنصر فرهنگ چه میزان در این مسئله اثرگذار است؟

    بی‌تفاوتی را نمی‌شود مثل خیلی دیگر از مسائل اجتماعی، با شعار درمان کرد؛ نیاز به جراحی ساختاری داریم. اول، باید اعتماد را با شفافیت و پاسخگویی برگرداند؛ مردم باید ببینند صدایی دارند. دوم، فضاهای مدنی را باز کنیم؛ NGOها و گفت‌وگوهای عمومی، حس تعلق را زنده می‌کنند. سوم، سواد رسانه‌ای و آموزش مسئولیت اجتماعی را از کودکی جا بیندازیم. چهارم، نابرابری را کم کنیم؛ فقر، مادر بی‌تفاوتی است.

    در ارتباط با نقش فرهنگ هم باید اشاره کنم فرهنگ مثل خون جاری در رگ‌هاست. ما در ایران، با سنت‌های دینی و ملی مثل هم‌یاری در عاشورا تا همکاری در نوروز، گنج بزرگ هم‌بستگی داریم. پیمایش فرهنگی در سال ۱۳۹۹ نشان می‌دهد ۶۵ درصد مردم به ارزش‌های جمعی پایبندند. اینها را باید با هنر، رسانه و آموزش تقویت کرد؛ اما فرهنگ بدون اصلاح ساختار، مثل بذر پاشیدن بر سنگ است، یعنی رشد نمی‌کند، فقط کشاورز را خسته می‌کند یا شاید به او القا می‌شود که کاری کرده است! پس باید خاک را آماده کنیم تا ریشه بدهد.

    برچسب ها :

    ناموجود
    ارسال نظر شما
    مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
    • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.